تو هم، همرنگ و همدرد مني اي باغ پائيزي ...

  همه چیزا را به خوبی درک می‌کنم؛

  و این بالاخره مرا خواهد کشت...

   دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست

   من سرخوشم از لذت این چشم به راهی...

       هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم

             اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...

و چه خوب بود که آدمی می توانست وقتی درد و مصیبتی دارد ماه ها بخوابد و چندین ماه بعد ، آسوده و تازه نفس از خواب برخیزد . اما هیچ کس نمی تواند چنین کاری بکند ؛ و باید بیدار ماند و درد کشید و با دردهای خود کنار بیاید...

 نیایی؛

 
 نفسم تنگ شود…

-‏شازده کوچولو گفت:

شاید باورت نشه!

گل با تعجب پرسید: چیو؟

شازده کوچولو گفت:

اینکه بعضی شبا میشه نخوابید و

تا صبح به تو فکر کرد...